قیمت: | 0تومان |
تاریخ انتشار: | 26 آبان 1397 |
دسته بندی: | مقالات علمی پژوهشی |
مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی انتقادی، مساله ترجمه ساختها و واژگان قرآن در ارتباط بین زبان با دو سطح ادبیات و فرهنگ را مورد بررسی قرار داده است. براساس آنچه که در این نوشتار آمده است ادبیات در سطح درونی و فرهنگ در سطح بیرونی باعث ایجاد تحول در زبان شده و این دو علم چرخه علم زبان شناسی را تکامل بخشیدهاند. این تحول در زبان عربی که بستر زبان قرآن کریم است، حائز اهمیت میباشد و از این جهت شایسته است مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
این نوشتار درصدد است تا برخی ترجمههای صورت گرفته از واژگان قرآن – به خصوص استعارههای قرآنی- را در دو سطح ادبیات و فرهنگ مورد بررسی قرار داده و ضمن بیان انواع رابطههای موجود میان زبان و فرهنگ در ساخت تکواژها، تحول و تطور معنایی، برخی شاخصهای شناخت تیرگی معنایی در خصوص واژگان قرآن را نیز بیان نموده و با طرح مثالهای متعدد، راهکار، روش و الگویی مناسب برای ترجمه استعارههای قرآنی ارائه دهد.
پژوهش حاضر دو سطح مختلف و مهم ادبیات و فرهنگ در علم زبانشناسی را توأم با یکدیگر مدنظر قرار داده و وجوه مختلف این روابط را بازتعریف نموده، شاخصهای شناخت تیرگی معنایی در استعاره را معرفی کرده و با رویکردی تاریخی، معانی نهفته در ورای برخی استعارههای قرآنی را بازشناسی نموده و با ذکر ترجمههای غلط صورت گرفته، ترجمه صحیح برخی واژگان قرآن را مطرح کرده است.
در این مقاله تلاش بر این است ابتدا رابطه میان زبان با ادبیات و فرهنگ در بخشهای مختلف بررسی شده و در ضمن آن با اهتمام به جایگاه ویژه استعارههای قرآنی و اهمیت ارائه یک ترجمه صحیح از واژگان قرآن از جهت فهم بهتر مراد خداوند متعال، برخی ملاحظات در این زمینه بیانشود. نظریه قالب در خصوص رابطه میان زبان و ادبیات آن است که این دو مقوله همانند دو نظام اولیه و ثانویه بوده و در دو رتبه مختلف قرار دارند، بدین معنی که زبان همانند یک نظام پایه و اولیه عمل کرده و ادبیات، سطح روئین زبان و نظام ثانویه است.
در مورد رابطه میان زبان و فرهنگ باید گفت: از آنجا که فرهنگ، بیانگر نوع و شیوههای تعقل و تفکر یک جامعه است، بنابراین ساخت واژگان زبانی، ارتباط مستقیمی با سطح فرهنگ دارد. بررسی مثالهای متعدد نشان میدهد چگونه فرهنگ و گفتمان فرهنگی جامعه باعث به وجود آمدن واژگان متعدد و ساختهای جدید از یک واژه واحد میشود. به همین دلیل شایسته است مترجمان قرآن، در هنگام ترجمه، به این دو سطح مختلف توجه داشته و واژگان قرآن را در ذیل مفاهیم بنیادین این دو سطح، دریافت و پرداخت و در نهایت ترجمه نمایند.
به همین دلیل در این پژوهش تلاش شد تا برخی از ساختهای واژگانی، بهویژه استعارههای قرآنی را مورد مداقّه و بررسی قرار داده و در دو سطح ادبیات و فرهنگ، به بازتعریف آنها و نقد ترجمههای انجام شده، پرداختهشود. علت تأکید بر استعاره، نیز بدان جهت است که استعاره بهعنوان مهمترین نوع مجاز و ساختار زبانی ـ بیانی دارای اهمیت و جایگاه والای معرفتی و زیباشناختی بوده و بسیاری از صاحب نظران بر این عقیدهاند که ترجمه آن، دشوارترین بخش ترجمه یک متن است.
در این مقاله رابطه میان زبان و فرهنگ در چهار سطح: ساخت تکواژها، تحول و تطور معنایی، شفافیت و تیرگی معنایی و ترادف معنایی بررسی شد. در این میان، از آنجا که مسئله شفافیت و تیرگی معنایی اهمیت بسیاری داشت، ابتدا به معرفی انواع تیرگی معنایی عامدانه و عارضی پرداخته و سپس برخی از شاخصهای شناخت تیرگی معنایی نیز معرفی شده است که عبارتند از: استفاده از روابط جانشینی و همنشینی، شناخت روابط متضاد و شناخت ناسازگاری های منطقی جمله.
برای دسترسی به مقالات فوق، عنوان مقاله را در کادر سرچ وب سایت جستجو نمایید.
رویکردی تحلیل انتقادی به ترجمه ساختها و واژگان قرآن کریم در در زمینه زبان با دو سطح فرهنگ و ادبیات، ترجمهی واژگان قرآنی در ارتباط دو سطح ادبیات و فرهنگ، بررسی ترجمه واژگان قرآن با رویکرد رابطههای میان فرهنگ و زبان، ترجمهی ساختواژههای قرآن بر اساس در ارتباط ادبیات و فرهنگ، بررسی ترجمه واژگان قرآنی با رویکرد رابطههای میان فرهنگ و زبان.
دانلود رایگان