واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات ؛ سطح مقاله: علمی پژوهشی؛ سال انتشار: ۱۳۹۷؛ نویسندگان: سید محمد جواد صداقت کشفی؛ عباس همامی؛ موضوع: نقش عقلانیت در دولت کریمه مهدوی ؛ تعداد صفحات: ۱۹؛ فرمت فایل: PDF؛ مرجع دانلود: معارف نت | پایگاه مقالات علوم قرآن و حدیث ؛ برچسبها: دولت کریمه مهدوی | حکومت مهدوی | عقلانیت | حکومت حضرت مهدی | مهدویت
عنوان مقاله: واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات
مشخصات مقاله واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه احادیث:
عنوان مجله: دوفصلنامه کتاب قیم؛ نویسندگان: سید محمد جواد صداقت کشفی؛ عباس همامی؛ سال انتشار: ۱۳۹۷؛ سطح مقاله: علمی پژوهشی ؛ حوزه تخصصی مقاله: علوم قرآن و حدیث
واژگان پرتکرار مقاله:
عقلانیت ؛ تعقل ؛ عقل ؛ دولت کریمه مهدوی ؛ حکومت حضرت مهدی ؛ مهدویت ؛ حکومت آخرالزمان ؛ حکومت مهدوی ؛ احادیث مهدوی ؛ روایات مهدوی ؛ دولت مهدوی ؛ فرهنگ مهدوی ؛ جامعه مهدوی ؛ تربیت مهدوی
متن کامل مقاله: واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات
۱- مقدمه
طبق روایات و تفسیر آیات، تحقق دولت کریمه مهدوی وعده ای قطعی است. در احادیث معصومین (ع) همواره بر ضرورت انتظار و برکات آن تأکید شده و گاهی نیز در ادعیه روایی، صراحت طلب دولت کریمه، همراه با احساس نیاز و رغبت بسیار به چشم می خورد. از جمله در بعضی از روایات آمده است:
«اللهم إنا نرغب إلیک فی دوله کریمه»؛ «خدایا! ما با اصرار و اشتیاق از درگاه تو دولت کریمه را درخواست می کنیم» (کلینی، ۱۶۰۷، ج۳، ص ۶۲/ شیخ طوسی، ۱۳۶۵، ج۳، ص۱۱۱).
نکات مهم در این فراز دعا، یکی «رغبت» و دیگری «عزم جمعی» برای وصول به دولت کریمه می باشد و بر اساس کتب لغت، عبارت مذکور متضمن درخواستی توأم با اصرار و اشتیاق عمومی از درگاه خداوند است.
از طرفی چنانکه از ظاهر این دعا و سایر روایاتی از قبیل: «وأکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم»؛ «و برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید؛ زیرا آن قطعا گشایشی برای شماست» (شیخ صدوق، ۱۳۵۹، ج ۲، ص ۶۸۵/ شیخ طوسی، ۱۶۲۵، ص۲۹۳) بر می آید، گشایش امور و بهروزی و فرج در گرو ظهور و شکل گیری دولت کریمه است.
اما با این حال یا رغبت عملی لازم و درخواست جدی عموم جامعه برای آن به چشم نمی خورد و یا به دلیل عدم معرفت و شناخت صحیح، رغبت نسبی موجود در بخشی از جامعه به انحراف اعتقادی و رفتاری می انجامد چنانکه در طول تاریخ، انحرافات بسیاری در این زمینه گزارش شده است.
این نقیصه، مسأله ای است که در پی جهالت یا قصور عملی در انجام تکالیف مرتبط با معرفت و طی طریق در مسیر تکامل روی می دهد زیرا بر اساس روایات حتى رسالت انبیاء که همان راهبری و هدایت به سوی کمال است از طریق برانگیختن عقول میسر می شود. برای مثال در خطبه اول نهج البلاغه آمده است:
«… و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ «… و تا [پیامبران] عقل های پنهان شده [مردم] را برانگیزانند» (نهج البلاغه، خطبه اول، ص ۴۳)؛ لذا ایجاد اشتیاق و طلب حیات متعالی با عملکرد عقل پیوند دارد؛ به عبارتی در یک بررسی جزئی تر می توان این دغدغه را مطرح نمود که که علی رغم غلبه احساسات عموم مردم جامعه درباره رغبت به دولت کریمه مهدوی آنچه مقدمات اشتیاق واقعی را پدید می آورد افزایش عقلانیت است و اگر چه برای عقل تعاریف متفاوتی وجود دارد، لیکن رابطه مثبت هر یک از انواع مختلف آن با رغبت قابل تأمل می باشد و در مقابل، موانع رغبت به دولتی که سر آمد تکامل بشری است با کاهش عقلانیت بروز می کند.
با توجه به مباحث فوق سؤال تحقیق در مقاله حاضر چنین است: نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی چیست؟
برای یافتن پاسخ و نتیجه گیری لازم، بیان مفاهیم عقل و رغبت در ابعاد مختلف ضروری است.
۲- بیان مفاهیم
در این مقاله، واژگان عقل، رغبت و دولت کریمه دارای نقش کلیدی هستند و لازم است که درباره معنا و مفهوم آنها توضیحاتی ارائه شود.
۱-۲ عقل در لغت و اصطلاح
در بعضی از کتب برای عقل دو معنای کلی را بیان کرده اند: اول، ادراک و فهم و دوم، قید و مانع (حلی، ۱۶۱۹، ج ۲، ص ۲۲۲)؛ هر چند بعضی از کتب، به صورت جزئی تر و با تمرکز بر شاخه های مختلف ادراک، مواردی از قبیل قوهای آماده برای قبول علم و حتی خود علم قابل استنباط را ذکر نموده اند (راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص ۵۷۷).
به هر حال مسلم اینکه، متعلقات عقل در اصطلاح و کاربرد، بسیار گسترده است. از جمله، گاهی عقل را قوه استنباط در برهان های استدلالی و گاه به عنوان عامل تشخیص خیر و شر معنا می کنند و حسن و قبح افعال و نیات را بر مبنای آن می سنجند.
از طرف دیگر، عقل گاهی در مقابل جهل (فراهیدی، ۱۶۰۹، ج ۱، ص ۱۵۹) و گاهی در برابر عشق واقع می شود (جوادی آملی، ۱۳۹۰ الف، ص ۹۹)؛ اما آنچه در تمام این وجوه به عنوان نقطه مشترک برای مفهوم و کارکرد عقل به چشم می خورد، تشخیص و معرفت است.
حکماء، عقل را لفظی مشترک دانسته اند که در موارد بسیار پراکنده و مختلف کاربرد می یابد، به طوری که گویی وجه جامعی بین آنها وجود ندارد. گاهی به هر جوهری مجرد از ماده و متعلقات آن عقل گفته اند. بعضی مانند اشاعره اصطلاح عقل را به علوم خاص اطلاق کرده اند و بعضی چون معتزله، علم به پسندیده و زشت را بیان نموده و آن را از بدیهیات شمرده اند. در بین تقسیمات عقل، انواع نظری و عملی از شهرت و کاربرد بسیار برخوردار است (حلی، ۱۶۱۹، ج۲، ص ۲۲۲).
عقل نظری به نیرویی اطلاق می شود که به وسیله آن، از معلومات کلی به مجهولات مناسب آن می رسیم و نیرویی که با آن فکر می شود و رویه ای اتخاذ می گردد که به واسطه آن انجام امور جزئی واجب می شود، عقل عملی است (آمدی، ۱۶۲۳، ج ۱، ص ۱۲۸). اما منظور از نیروی عامله نیز همان عقل عملی می باشد. این عقل در سه معنی، مشترک است:
۱- قوه تمیز بین حسنه و قبیح برای انسان ۲- مقدماتی که از آنها فعل حسنه و قبیحه استنباط می شود. ۳- نفس افعالی است که به حسنه یا قبیحه توصیف می شود. از طرفی بین متکلمین مشهور است که عقل، مناط تکلیف می باشد، یعنی تکلیف الهی بدون آن صحیح نیست (حلی، ۱۶۱۹، ج ۲، ص ۲۲۲).
۱-۱-۲- عقل در قرآن کریم
قرآن کریم چهل و نه بار از مشتقات ماده عقل و بیشتر از آن، از دیگر واژه های همسان و مترادف با عقل در حوزه های مختلف و گوناگون اعتقادی، ارزشی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی استفاده کرده است؛ واژگانی مانند: حلم (ر.ک: طور: ۵۲/ ۳۹)، نُهی (ر.ک: طه: ۲۰/ ۵۶)، قلب (ر.ک: الحج: ۲۲/ ۴۶)، لب (ر.ک: البقره: ۲/ ۲۹۹)، تفکر (ر.ک: الروم: ۳۰/ ۸) و تدبر (ر.ک: المؤمنون: ۲۳/ ۹۸) که همگی با عقل مرتبطند و حتی در ترجمه های رایج، گاهی به جای آن مورد استفاده قرار می گیرند.
۲ – ۱ – ۲ – عقل در روایات
روایات معصومین علیهم السلام وجوه مختلفی اعم از تعریف عقل و انواع آن را بیان کرده اند. در بعضی از این روایات مانند فرمایش حضرت رضا علیه السلام: «صدیق کل امرئ عقله و عدوه جهله»؛ «دوست هر کسی عقل او و دشمنش جهل او است» (کلینی، ۱۶۰۷، ج ۱، ص ۱۱)، عقل و جهل در تضاد با یکدیگرند و خیر و شر به این دو عامل بر می گردد (مجلسی، بی تا، ج۷۵، ص ۶). روایات تبیین کننده مفهوم عقل، در ادامه مباحث ذیل عناوین ارتباط هریک از انواع آن با رغبت بیان خواهد شد.
۲ – ۲- رغبت
واژه «رغبت» از ریشه «رغب» با معانی مختلف استعمال شده است. «رغب» در اصل دارای دو معنی است:
۱- طلب کردن چیزی؛ ۲- گشایش و وسعت در شیء (ابن فارس، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۴۱۵/ راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص ۱۳۵۸)؛ در بعضی از کتب لغت، «الرغب» و «الرغبه» بدون اضافه شدن به حرف جر، به معنی «تضرع و درخواست می باشد (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۴۲۲) و «گاهی سؤال و طلب و حرص بر چیزی و طمع در آن» است (ابن اثیر، ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۲۳۷).
اما «رغب» با توجه به اضافه شدن و ترکیب با حروف جر مختلف، معانی خاص پیدا می کند. وقتی «رغب» با «عن» همراه می شود، به معنی خودداری و اجتناب است. برای مثال:
رغبت عن الشیء»، یعنی از فلان چیز خودداری و اجتناب نمودم، ولی هنگامی که به «فی» اضافه می شود، مثل: «الرغبه فی الشی» به معنی اشتیاق، طمع و حرص نسبت به آن چیز خواهد بود (طریحی، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۷۱).
علاوه بر این، «راغب»، کار کرد «الی» را در این مورد مانند «فی» می داند (راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص ۳۰۸). اما در کتب یاد شده، عموما از ترکیب «رغبت» با دو حرف جر «الی» و «فی» به طور همزمان مطلبی ذکر نکرده اند؛ تنها در یک مورد، «لسان العرب» به نقل از «الأزهری» بیان می کند که «رغبت إلى فلان فی کذا و کذا أی سألته إیاه» (ابن منظور، ۱۶۱۶، ج ۱، ص ۶۲۲).
به هر حال از مقایسه کتب لغت، معانی طلب، خواستن، حرص و طمع برای به دست آوردن چیزی، بسیار درخواست کردن و چنانکه پیشتر گفته شد، تضرع و مسألت، فهمیده می شود.
یکی از معانی ذکر شده برای «رغبت» وقتی با «فی» همراه می شود، اراده برای چیزی» است. در بین منابع لغوی یاد شده، «معجم مقاییس اللغه» این معنی را بیان کرده است:
«الرغبه فی الشیء: الإراده له: رغبت فی الشیء» (ابن فارس، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۴۱۵).
البته در سایر کتب نیز برای معنی «رغبت» از افعالی با ریشه مشترک در اراده، نظیر «اردته) و ترده» استفاده شده و همچنین «راغب»، یکی از معانی «الرغبه» را «السعه فی الإراده» ذکر کرده است (راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص ۳۰۸).
از طرفی «اراده» در کتب لغت به معنی خواستن، «طلب» و «رغبت» است و نیز گفته اند که تفاوت «اراده» با «طلب» این است که «اراده» پوشیده و «طلب» با قول یا فعل آشکار است (حسینی زبیدی، ۱۴۱۴، ج ۴، ص ۴۱۶).
۱-۲-۲- رغبت در قرآن کریم
در قرآن کریم ریشه ثلاثی «رغبت» و به صورت منصوب یک مرتبه آمده است: «إنهم کانوا یسارعون فی الخیرات ویدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین» (الأنبیاء: ۲۱/ ۹۰) «آنان (خاندانی بودند که همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می کردند و در حال بیم و امید و اشتیاق وصال و ترس از عاقبت ما را می خواندند و پیوسته برای ما (خاضع و خاشع بودند».
اما سایر مشتقات از ماده مذکور چنین است: «راغب»، یک مرتبه در آیه ۲۶ سوره مبارکه مریم، «راغبون» دو مرتبه در آیات ۵۹ سوره مبارکه «التوبه» و ۳۲ سوره مبارکه «القلم»، «یرغب) یک مرتبه در آیه ۱۳۰ سوره مبارکه البقره و بالاخره «لا یرغبوا» یک مرتبه در سوره مبارکه «التوبه» آمده است.
۲ – ۲ – ۲ – رغبت در روایات
در روایات متعدد، مشتقاتی مختلف از ریشه «رغب» ذکر شده است لیکن آنچه که با مباحث مقاله حاضر ارتباط ویژه دارد، فرازی است که رغبت به دولت کریمه را مطرح می نماید. در این فراز یعنی: «اللهم إنا نرغب إلیک فی دوله کریمه»، در خواست و طلب و اراده دولت کریمه از درگاه پروردگار به صورت عمومی، همراه با اشتیاق و تضرع و زاری مطرح می شود.
البته این عبارت تنها در چند موضع آمده لیکن با توجه به محتوای آن از اهمیت بسیار برخوردار است. یکی از این مواضع مربوط به خطبه اول نماز جمعه است که از حضرت امام باقر (ع) نقل شده:
«عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر (ع) فی خطبه یوم الجمعه الخطبه الأولى.. اللهم إنا نرغب إلیک فی دوله کریمه تعزّ بها الإسلام و أهله و تذلّ بها النفاق و أهله و …» (محمد بن مسلم نقل می کند که حضرت امام باقر (ع) درباره [گفتار] خطبه اول نماز جمعه چنین فرمودند: … خدایا! ما با اصرار و اشتیاق از درگاه تو دولت کریمه ای را در خواست می کنیم که با آن اسلام و اهلش را عزت بخشی و نفاق و اهلش را ذلیل نمایی…) (کلینی، ۱۶۰۷، ج۳، ص ۶۲) و در جایی دیگر شبیه همین روایت و البته کوتاه تر، برای خطبه نماز جمعه و نماز عیدین آمده است (ابن طاووس، ۱۶۰۹، ص ۲۷۹/ مجلسی، بی تا، ج ۸۸ ص).
سومین موضع مربوط به ادعیه ماه مبارک رمضان است: «عن عبد صالح (ع) قال: ادع بهذا الدعاء فی شهر رمضان» (از عبد صالح (حضرت امام زمان (عج) است که فرمود: در ماه مبارک ] رمضان این دعا را بخوانید…) (شیخ طوسی، ۱۶۰۷، ج۳، ص۱۱۱)
همچنین دعای دیگر، بخشی از دعای مشهور افتتاح می باشد که در بعضی از کتب روایی با تأکید بر سند معتبر، به نقل از حضرت صاحب الزمان (عج) (مجلسی، ۱۶۲۳، ص۸۹) برای قرائت در هر شب ماه مبارک رمضان وارد شده است:
«… اللهم إنا نرغب إلیک فی دوله کریمه تعزّ بها الإسلام و أهله و تذلّ بها النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاه إلى طاعتک و القاده إلى سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الآخره اللهم ما عرفتنا من الحق فحملناه و ما قصرنا عنه فبلغناه اللهم المم به شعثنا و اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا و کثر به قلنا» در فرازهای این دعای شریفه پس از درخواست های متعدد، طلب دولت کریمه از خداوند، شکایت از فقدان پیامبر (ص)، غیبت ولی خدا (ع) و کثرت دشمنان، شدت فتنه ها و بالاخره استعانت از پروردگار برای گشایش و زدودن سختی ها صورت می پذیرد (شیخ طوسی، ۱۹۰۷، ج ۳، ص۱۰۹/ همو، ۱۶۱۱، ج ۲، ص ۵۷۷/ ابن طاووس، ج ۱، ص ۶۰).
۳-۲- دولت کریمه
کریمه واژه ای است که دولت حضرت ولی عصر (عج) را توصیف می کند. این واژه، صفت مشبهه از «کرم» است. با توجه به کتاب لغت، هرگاه «کرم» همراه با لفظ جلاله بیاید اسمی برای بیان احسان و انعام اوست مانند:
«فإن ربی غنی کریم» (نمل: ۲۷/ ۶۰) و هرگاه انسانی به آن متصف شود نشانگر اخلاق و افعال پسندیده است که آشکار و ظاهر می شود. این صفت جز در محاسن بزرگ به کار نمی رود و در حقیقت هرگاه چیزی در نوع خود شرافت داشته باشد با «کرم» توصیف می شود (راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص۷۰۷). در کتاب خدا، صفت «کریم» برای موارد متعددی از جمله خود قرآن به کار رفته است: «إنه لقرآن کریم» (واقعه: ۵۹/ ۷۷).
بعضی از مفسرین معتقدند که وقتی صفت مذکور برای خداوند به کار می رود اشاره به خیر کثیری دارد که پایان یافتنی نیست و چیزی مانع این خیر نمی شود (شیخ طوسی، بی تا، ج۹، ص ۵۱۰).
گفتنی است که دولت کریمه مهدوی به یقین دولتی الهی است و انتظار خیر کثیر و مستمر جزیی از ویژگی های منحصر به فرد آن به شمار می رود و اما «دوله» از ریشه «دول» و با دو اعراب ضمه و فتحه برای حرف «دال» وارد شده است. بعضی، معنای هر دو واژه را یکی دانسته اند (ابن منظور، ۱۶۱۶، ج ۱۱، ص ۲۵۲) و برخی گفته اند که «دوله» با تلفظ «ضمه» برای مال و با «فتحه» برای جنگ و جاه به کار می رود (راغب اصفهانی، ۱۶۱۲، ص ۳۲۲). در این کتب لغت، به جابجایی «دوله» بین مردم، با هر یک از معانی مذکور نیز اشاره شده است.
به هر حال در توضیحات مختلف لغوی و روایی تصریح می شود که پس از جابجایی های متعدد دولت ها، آخرین دولت، همان دولت بر حق کریمه مهدوی است که با اراده الهی شکل می گیرد:
«فإن لنا ملکنا مؤجلا و لیس بعد ملکنا ملک لأنا أهل العاقبه یقول الله عز و جل و العاقبه للمتقین)؛ «همانا برای ما در آینده ملکی خواهد بود و بعد از فرمانروایی ما ملکی وجود ندارد، زیرا ما اهل عاقبتیم؛ خداوند عز و جل می فرماید: و عاقبت، از آن متقین است» (کلینی، ۱۶۰۷، ج ۱، ص ۹۷۱/ بحرانی، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۵۷۰).
٣- تبیین رابطه عقلانیت با رغبت به دولت کریمه مهدوی
رابطه عقلانیت و رغبت به دولت کریمه مهدوی در سه زمینه قابل طرح است: ۱- رغبت به دولت کریمه در دوران ظهور؛ ۲- رغبت به دولت کریمه در دوران قبل از ظهور. نکته قابل توجه اینکه در هر دو مقطع، عقلانیت با رغبت پیوندی عمیق دارد. چنانکه در روایات آمده است، دو نعمت «اکمال عقول» و «احیا گری عقل ها و دلها» در بین مواهب آن عصر طلایی سرآمد است؛ ٣- رابطه عقل و فطرت با رغبت به دولت کریمه؛ به این معنا که عقلانیت در حقیقت توجه به فطرت پاک الهی است و رغبت به حیات طیبه متعالی نیز خارج از دایره فطرت نخواهد بود.
۱-۳- رابطه عقل با رغبت در دوران ظهور
رغبت مردم حاضر در عصر ظهور و همراهی قلبی با دولت کریمه مهدوی متناسب با عقلانیت موجود، امری معقول و مورد انتظار است.
در عصر ظهور، با کمال عقل، زندگی مادی و معنوی مردم اصلاح خواهد شد و امر مهمی چون عدالت نیز جریان خواهد یافت و انسان عاقل و سلیم النفسی که فطرتا به ظلم راضی نیست مشتاق و طالب ادامه حیات در آن دولت کریمه خواهد بود.
در تعریف و بیان رابطه عقل و عدل، توجه به دو روایت پیوند جالبی را برای ما آشکار می کند؛ منقول است که وقتی از حضرت علی (ع) درباره عاقل و جاهل پرسیده شد، حضرت فرمود:
«هو الذی یضع الشیء مواضعه فقیل فصف لنا الجاهل [قال] فقال قد [قلت] فعلت)؛ «عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خود قرار بدهد و هنگامی که سؤال کننده ادامه داد: جاهل را برای ما توصیف کنید، فرمود: گفتم» (نهج البلاغه، ص ۵۱۰).
شریف رضی در ادامه توضیح می دهد که بنا به فرمایش حضرت، جاهل کسی است که صفت عاقل را ندارد و هر چیزی را در موضع خود قرار نمی دهد.
بنابراین کسی که عقل و عاقل را شناخته باشد، جهل و جاهل را نیز به عنوان مقابل آن شناخته است و در روایتی دیگر آمده است که امیر المومنین (ع) شبیه این تعریف را برای عدل بیان فرمودند:
«و سئل (ع) [أیما) أیهما أفضل العدل أو الجو فقال (ع) العدل یضع الأمور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها و العدل سائس عام و الجود عارض خاص فالعدل أشرفهما و أفضلهما»؛ «و هنگامی که درباره برتری عدل یا بخشش از آن حضرت سؤال شد، ایشان فرمود: عدل امور را در جایگاه خود قرار می دهد و…» (همان، ص ۵۰۳).
با دقت در این دو حدیث شریف، گویی عقل بر عدل تطبیق می یابد و در مقابل، جهل و ظلم نیز قرین یکدیگر می شوند. رویکرد عقلانی دولت کریمه تا آنجا پیش می رود که اکمال عقول مردم به عنوان دستاورد و موهبتی مهم در آن عصر متکامل معرفی می شود. از جمله در روایتی از حضرت امام باقر(ع) آمده است:
«إذا قام قائما (ع) وضع یده على روس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها أحلامهم)؛ «هنگامی که حضرت قائم (عج) قیام کند، دستش را بر سر بندگان می نهد، پس به واسطه آن عقول آنها جمع و خرد ایشان کامل می شود» (شیخ صدوق، ۱۳۵۹، ج ۲، ص ۹۷۵/ کلینی، ۱۶۰۷، ج۱، ص ۲۵/ بحرانی، ۱۶۱۱، ج۵، ص۳۱۸/ مجلسی، بی تا، ج ۵۲، ص ۳۲۸).
همچنین در تفاسیر روایی قرآن کریم و کتب حدیث احیای دین و دل مردم ذکر شده و مفسرین و محدثین با استناد به روایات، ظهور حضرت مهدی (ع) را دوران احیاگری معرفی نموده اند (جوادی آملی، ۱۳۹۰ب، ص ۱۰۰/ نعمانی، ۱۳۹۷، ص ۲۶/ ابن حیون، ۱۶۰۹، ج۳، ص۳۵۹).
بدیهی است که در چنین شرایطی، انسان عاقل و متکامل با رویکرد فطری خود بیش از پیش به دولت الهی مهدوی راغب خواهد شد و ادامه مسیر کمال را با اشتیاق و تحت رهبری ولی خدا طی خواهد نمود.
۲-۳- نقش عقلانیت در رغبت پیش از ظهور
مردم پیش از ظهور با شناخت مواهب عصر حکومت مهدوی و درک اهمیت نیروی عقل در ابعاد مختلف، ضمن تشویق به اصلاح امور خود در حد وسع و توان، نسبت به دولت کریمه رغبت می یابند و البته، برای کسب لیاقت و آمادگی نیل به آن دولت متعالی، به عقلانیت جامعه پیش از ظهور نیز راغب خواهند شد.
گفتنی است که هر چند مؤثرترین عوامل برای تکامل فرد و جامعه در عصر ظهور وجود دارد لیکن در عصر غیبت نیز جریان تکامل متوقف نیست. البته تکامل انسان امری است که به طور تدریجی صورت می پذیرد و هرچه عوامل تکامل قوی تر باشد سرعت کامل شدن بیشتر می شود.
از طرف دیگر عوامل تکامل و تعالی انسان مانند عقلانیت، ارزش های مشترک فردی و اجتماعی در این دو عصر محسوب می شوند و تلاش برای تقویت آنها می تواند مقدمه برای حضور در آن عصر طلایی باشد. از این رو می توان ادعا نمود که هر چه رغبت به دولت کریمه بیشتر باشد، مراقبت و خودساختگی فرد و جامعه قبل از ظهور بیشتر است و هرچه جامعه، پاک تر و با شعور و معرفت بیشتر باشد، میزان رغبت افزون تر خواهد شد.
بنابراین یکی از برکات دولت کریمه، که قبل و بعد را در درجات مختلف شامل می شود و به هم متصل می نماید، تهذیب و تعالی جامعه است. البته بر اساس روایات گرچه در دوران قبل از ظهور، ظلم فراوان است، با این حال برکت یاد شده در بین راغبین و منتظران با مراتب مختلف وجود خواهد داشت.
به طور کلی مردم قبل از ظهور دو دسته اند:
گروهی که در دنیای مادیات و زندگی روزمره خویش غرقند و گروهی که با کسب عقلانیت، در انتظار حیاتی طیبه و دولتی متکامل در جمیع جهات به سر می برند و این انتظار، زندگی ایشان را قبل از ظهور نیز به سوی اصلاح پیش می برد.
آنچه در جامعه سبب برون رفت علایق مردم از روزمرگی و در نتیجه رغبت به تعالی و تکامل می شود، عقلی است که انتظار فرج را پدید می آورد و ایشان را برای وصال دولت کریمه مشتاق می کند چنانکه در روایتی از حضرت امام زین العابدین (ع) آمده است:
«یا أبا خالد إن أهل زمان غیبته القائلین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کل زمان لأن الله تبارک و تعالی أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدى رسول الله (ص) بالسیف أولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقه و الدعاه إلى دین الله عز و جل سرا و جهرا و قال على بن الحسین (ع) انتظار الفرج من أعظم الفرج»؛
«ای ابا خالد مردم زمان غیبت آن امام که معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند، از مردم هر زمانی برترند، زیرا خداوند تبارک و تعالی، عقل و فهم و معرفتی به آنها عطا فرموده است که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است و ایشان را در آن زمان به منزله مجاهدینی قرار داده است که در خدمت رسول خدا(ص) با شمشیر جهاد می کنند؛ آنان مخلصین حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدای عز و جل در نهان و آشکارند و فرمود: انتظار فرج خود بزرگترین فرج است». (شیخ صدوق، ۱۳۵۹، ج ۱، ص ۳۲۰/ طبرسی، ۱۶۰۳، ج ۲، ص ۳۱۸/ طبرسی، ۱۳۹۰، ص ۵۰۸/ حر عاملی، ۱۶۲۵، ج ۲، ص ۸۹/ بحرانی، ۱۶۱۱، ج ۴، ص ۱۱/ همو، ۱۶۱۳، ج ۴، ص ۳۱۸).
گفتنی است که عامل مؤثر دیگر برای رغبت به دولت کریمه مهدوی ، تبیین صحیح مواهب معنوی آن دوران از قبیل اکمال عقول است. آگاهی مردم از آن مواهب بی مانند، اشتیاق، درخواست، طلب و اراده را افزایش می دهد.
به عبارت دیگر وقتی قدرت تشخیص مردم بالا رود و خیر و شر خود را به خوبی بشناسند، نسبت به دولت منجی و احیاگر راغب خواهند شد.
نکته حائز اهمیت در این باب توجه به ظرفیت مخاطب و میزان درک اوست. بنابر این سخن برای هر مخاطبی باید مطابق ظرفیت و توان درک او باشد. مردم از نظر خرد ورزی و درک و فهم یکسان نیستند و بر این اساس، ارزش آنها نیز متفاوت است. از حضرت علی (ع) روایت شده است:
«…. حدثوا الناس بما یعرفون ….» ( نعمانی، ۱۳۹۷ق، ص ۳۶) «با مردمان از چیزهایی سخن گویید که می توانند بفهمند».
۳ – ۳ – رابطه عقل و فطرت با رغبت به دولت کریمه
دین، سنت حیات طیبه و راه و روشی است که انسان باید برای سعادتمندی خود به آن عمل کند، بنابراین هیچ انسانی نمی تواند فارغ از آن به غایت مطلوب و کمال وجودی خویش دست یابد. از طرفی کمال جویی و احساس نیاز به رشد و تعالی با فطرت الهی انسان عجین شده است.
حتی درباره سایر مخلوقات نیز می توان گفت که آنها نیز مطابق با غایت پسندیده خود مجهز شده اند و البته با توجه به نوع خلقت انسان سیر کمال او به طریق اولی منطبق با فطرت الهی خواهد بود. از این رو اگر در راه تعالی انسان خدشه ای پدید آید، ناشی از عواملی است که با فطرت الهی انسان مغایرت دارد.
به این ترتیب علاوه بر حیات اخروی، غایت حیات طیبه دنیوی او نیز که مقدمه ای برای آن آخرت عزتمند است، به جز نشأت گرفته از فطرت الهی نمی باشد. بر این اساس، تشکیل دولت کریمه مهدوی به عنوان مقصد دنیوی و مقدمه ای ارجمند برای سعادت اخروی، مورد پذیرش فطرت الهی است و رغبت به آن، رغبتی فطری محسوب می شود. اما در مسیر زندگی همواره موانعی خودنمایی می کند و انسان را از فطرت پاکش باز می دارد.
این موانع که ناشی از غلبه هوای نفس و تحریک شیطانی است، عقل را از مسیر تشخیص فطری و الهی خود که قرین رغبت به تعالی و کمال است منحرف می کند.
بنابر این اگر مردم بر فطرت پاک خود باقی باشند و تبیین معارف مهدوی نیز به صورت صحیح و مناسب صورت پذیرد، با اصلاح عقول اعم از نظری و عملی – که بعدا درباره آن سخن خواهیم گفت – نیل به دولت کریمه به عنوان آرزو و امید فرد و جامعه مطرح می شود. چنانکه در روایات متعدد اهل بیت (ع)، اشتیاق به وجود حضرت مهدی (عج) و دولت کریمه مهدوی مورد بحث واقع شده است. از جمله در فرازی از یک زیارت منسوب به حضرت صاحب الزمان(عج) می خوانیم:
«… السلام علیک أیها المقدم المأمول السلام علیک بجوامع السلام…»؛ «سلام بر تو ای پیشوایی که مقصد و آرزویی؛ سلام بر تو با سلامی کامل و به جوامع سلام…» (طبرسی، ۱۶۰۳، ج ۲، ص۴۹۳/ مجلسی، بی تا، ج۱۳، ص ۱۷۱).
۴- رابطه انواع عقل با رغبت به دولت کریمه مهدوی
چنانکه بیان شد برای عقل انواع مختلفی وجود دارد که در قرآن و روایات قابل بررسی است و البته حکماء نیز درباره آنها بحث های مفصلی نموده اند، اما آنچه در مقاله حاضر مدنظر است پیوند و رابطه هر یک از این انواع با رغبت به دولت کریمه است. بنابراین در ادامه، تأثیر بعضی از مشهورترین انواع عقل را بر رغبت به آن دولت متعالی مورد توجه قرار می دهیم:
۱-۴- عقل نظری و عقل عملی
عقل نظری به نیرویی اطلاق می شود که به وسیله آن، از معلومات کلی به مجهولات مناسب آن می رسیم و نیرویی که با آن فکر می شود و رویه ای اتخاذ می گردد که به واسطه آن انجام امور جزئی واجب می شود، عقل عملی است (آمدی، ۱۶۲۳، ج ۱، ص ۱۲۸). بعضی از روایاتی که مباحث مرتبط با عقل را بیان می کنند ناظر به این دو نوع مختلفند. برای نمونه، حدیث حضرت امام صادق (ع):
«[العقل] ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»؛ عقل چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت به وسیله آن به دست می آید» شیخ صدوق، ۱۶۰۳، ص ۲۶۰)، به عقل عملی بر می گردد زیرا فراتر از اندیشه و باور، تلاش در مسیر عبادت و اکتساب فعالیت عملی در مسیر نیل به لقاء پروردگار و نعم الهی است.
تاریخ اقوام انبیاء الهی که نسبت به باورهای دینی عکس العمل های متفاوتی از خود نشان می دادند، درجاتی از عقل نظری و عملی را برای ما آشکار می کند.
مثلا اطرافیان فرعون باور داشتند که حق با حضرت موسی (ع) است ولی عملی مغایر با آن را انجام می دادند. این مطلب، از آیه شریفه:
«قال لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلا رب السماوات و الأرض بصائر و إنی لأظنک یا فرعون مثبوراه» (اسراء: ۱۷/ ۱۰۲) «[موسی گفت: تو می دانی این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین – برای روشنی دلها- نفرستاده و من گمان می کنم ای فرعون، تو (بزودی) هلاک خواهی شد!» فهمیده می شود، به این ترتیب که باور ایشان در محدوده عقل نظری، و عملکرد منفی آنها در مقابل آیات الهی، در بخش عقل عملی مورد تحلیل است (ر.ک: جوادی آملی، ۱۳۹۳، ص ۲۳).
به این ترتیب، بعضی از انسان ها در امور مادی پیشرو و فعال، اما در تشخیص معارف الهی و معنوی ضعیفند. این افراد در نزد عده ای از عوام، انسانهایی عاقل به شمار می روند در صورتی که عارفان به حق چنین کسانی را ضعیف و ناکام از بهره مندی عقل و معرفت می دانند.
نمونه ای از این رویکرد و تشریح آن، در فرمایش امیر المؤمین (ع) متجلی است:
«و الله ما معاویه بأدهی منی و لکنه یغدر و یفجر و لو لا کراهیه الغدر لکنت من أدهی الناس و لکن کل غدره فجره و کل فجره کفره و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامه و الله ما أستغفل بالمکیده و لا أستغمز بالشدیده»، «به خدا سوگند، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، لیکن او حیله و جنایت می کند و اگر نیرنگ ناپسند نبود قطعه من زیرک ترین افراد بودم ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی کفر است، و روز قیامت، برای هر حیله گری پرچمی است که با آن شناخته می شود. به خدا سوگند، من با فریب کاری غافلگیر نمی شوم و با سخت گیری ناتوان نخواهم شد» (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰، ص ۳۱۸).
بنابراین، حتی اگر عقل نظری معاویه و امثال او به حقانیت ولایت جانشینان واقعی رسول خدا(ص) شهادت دهد، عقل عملی وی، با غدر و حیله ظاهر می شود، هر چند مردم او را بنا به اشتباهی عرفی، عاقل بدانند؛ پنداری که در بعضی از جوامع، رواج فراوان دارد و حتی تقسیم و رتبه بندی افراد و اقشار بر همین اساس شکل می گیرد.
همچنین وقتی از حضرت امام صادق (ع) درباره چیستی عقل و نسبت آن با معاویه پرسیده شد، حضرت فرمود:
«قال تلک النکراء تلک الشیطنه و هی شبیهه بالعقل و لیست بعقل»؛ «آن نیرنگ است، آن شیطنت است و آن شبیه به عقل است ولی عقل نیست» (کلینی، ۱۶۰۷، ج ۱، ص ۱۱/ شیخ صدوق، ۱۶۰۳، ص ۲۶۰).
در این نوع از عقل که به نظری و عملی شناخته می شود، می توان برای امر متغیر و تابع مورد بحث یعنی رغبت نیز چنین تقسیمی را انجام داد؛ به این معنی که همگام با عقل نظری، به رغبت نظری پی برد و در مسیر عقل عملی، رغبت عملی را تجربه نمود. اصولا وقتی تشخیص خیر و شر فارغ از نوع عمل با عقل نظری حاصل می شود، هر نوع باور حق از جمله رغبت درونی و فکری نسبت به دولت کریمه را می توان رغبتی نظری محسوب نمود.
اما اگر این شناخت و باور به عمل منجر شود، درخواست، دعا، تضرع، و اراده دولت الهی – که همگی ترجمانی از رغبت است – نیز جنبه عملی می یابد و انسان راغب برای نیل به مراد خود می کوشد. این تلاش چون با پشتوانه عقل و رغبت نظری صورت می پذیرد، دچار انحراف نمی شود و برای رسیدن به هدفی متعالی، وجود مرید را هم تعالی می بخشد.
برعکس، اگر تنها آداب و مناسکی مأثور یا ابداعی در راه وصال دولت کریمه بدون پشتوانه بخش نظری آن صورت پذیرد، رغبت به حساب نمی آید؛ به عبارت دیگر، رغبت نظری به دولت کریمه بدون عمل، ممکن اما ناقص است ولی رغبت عملی بدون تفگر صحیح، محکوم به نابودی و انحراف است؛ از این رو چه بسا فرق انحرافی متعددی در حوزه مهدویت پدید می آید و علاوه بر خود، به سایرین نیز آسیب می رساند.
۲-۴- عقل برهانی و استدلالی
منظور از عقل برهانی، نیروی ادارکی ناب است که از گزند وهم و خیال و قیاس و گمان مصون است و پیش از هر چیز گزاره اولی، یعنی اصل تناقض را به خوبی می فهمد و در سایه آن، گزاره های بدیهی مانند بطلان جمع دو ضد، جمع دو مثل، دور و سلب شیء از نفس را کاملا اداری می نماید (جوادی آملی، ۱۳۹۳، ص ۳۱).
در روایات، عقل برهانی به عنوان حجت درونی معرفی شده است. برای مثال، وقتی ابن السکیت از حضرت امام رضا (ع) سوال می کند که در مقابل ادعای مدعیان، حجت خدا بر مردم چیست، حضرت عقل را معرفی می کنند (کلینی، ۱۶۰۷، ج ۱، ص ۲۵/ ابن شعبه حرانی، ۱۴۰۴، ص ۶۵۰).
در بین روایات منقول از حضرت مهدی (عج) نیز گاهی استدلال و ارائه برهان دیده می شود. برای نمونه، سعد بن عبدالله نقل می کند که از حضرت پرسیدم چرا مردم نمی توانند امامشان را خودشان انتخاب کنند؟! حضرت ضمن طرح چند سؤال و جواب فرمودند: این همان علتی است که با برهان برای تو بیان نمودم تا به واسطه آن عقلت به نتیجه رسد:
«قلت قأخبرنی یا مولای عن العله التی تمنع القوم من اختیار إمام لأنفسهم قال مصلح أو مفسد قلت مصلح قال فهل یجوز أن تقع خیرتهم علی المفسد بعد أن لا یعلم أحد ما یخطر ببال غیره من صلاح أو فساد قلت بلى قال فهى العله و أوردها لک برهان ینقاد له عقلک» (شیخ صدوق، ۱۳۵۹، ج ۲، ص ۴۶۱ / طبری آملی، ۱۶۱۳، ص ۵۱۶/ طبرسی، ۱۶۰۳، ج ۲، ص ۴۶).
در این روایت از عقل و استدلال عقلی برای تبیین یکی از مهمترین مباحث مهدویت استفاده شده است.
بنا به این حدیث، طمأنینه و آرامش دل درباره باور به الهی بودن حجت خدا از طریق فعال شدن عقل برهانی میسر می شود و البته پیوند عقل و نقل در این زمینه، اعتقاد را محکم تر می کند.
عقل برهانی در باور و درک معارف دین نقشی به سزا دارد و از این باب در ایجاد یا افزایش رغبت به دولت کریمه نیز بی تأثیر نیست. اعتقاد به وجود امام عصر و منجی عالم، هم با نقل و هم با عقل و برهان قابل بحث و گفتگوست و هر چند تعین أن صاحب دولت کریمه در وجود حضرت مهدی (عج) معرفتی روایی است لیکن دخالت بخش برهانی و استدلالی آن در ایجاد رغبت، امری انکارناپذیر است.
انسانی که با استدلال و برهان به باور عمیق مهدوی می رسد، نسبت به دولت کریمه که اوج شکوفایی حیات است، شیفته و راغب می شود، اما اگر ابزار مهم اعتقاد و تعمیق باور که همان برهان های عقلی است ضعیف شود، در حقیقت عقل نظری که مایه درک و معرفت است، تضعیف خواهد شد و رغبت نیز رنگ خواهد باخت.
در کتب روایی آمده است که حضرت علی (ع) درباره خود فرمود:
«… و إن ربی وهب لی قلبا عقولا و لسانا ناطقأ»؛ «. و همانا پروردگارم به من قلبی عقول و زبانی گویا بخشیده است» (لیثی ۱۳۷۹، ص ۲۸۵/ قمی، ۱۳۷۳، ج ۱، ص ۲۰/ عیاشی، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۱۷/ حسکانی، ۱۶۱۱، ج ۱، ص ۴۵/ تمیمی آمدی، ۱۶۱۰، ص۱۹۷).
انسان عاقل کسی است که در رأی و امر فردی جامع باشد و عقول از نظر لغت برای مبالغه و به معنی فهیم بودن است (ابن منظور، ۱۶۱۶، ج ۱۱، ص ۶۵۹)؛ لذا در اینجا منظور از عقل، نیروی ادارکی ناب است که از گزند وهم و خیال و قیاس و گمان مصون است، اما برعکس، عقل بعضی از افراد به تعطیلی می گراید (جوادی آملی، ۱۳۹۳، ص ۳۱)؛ چنانکه در روایت به این امر اشاره شده است:
«نعود بالله من سبات العقل و قبح الزلل و به نستعین»؛ «به خدا پناه می بریم از تعطیلی عقل و زشتی لغزش و از او یاری می جوییم» (نهج البلاغه، خطبه ۲۲۶، ص۳۶۷/ دیلمی، ۱۶۱۲، ج ۲، ص ۲۱۷/ همو، ۱۶۲۷، ص ۱۲۲).
۳-۴- عقل عرفی و متعارف
عقل متعارف یا فهم عرفى اشاره به معنایی دارد که مردم در زندگی روزمره درک می کنند و از آن استفاده می نمایند و به طور مشترک درباره آن توافق دارند. این نوع عقل در مباحثی از علوم دینی به ویژه اصول فقه (کافی، ۱۳۹۳، ص ۸) با توجه به ریشه لغوی عقل که معنای بستن و دربند کشیدن می دهد (فراهیدی، ۱۶۰۹، ج ۱، ص ۱۵۹)، عقل متعارف از باب مهار غرایز و امیال سرکش اهمیت دارد، ولی اهل معرفت معتقدند که همین عقل، در مراحلی از سیر و سلوک که طبیعتا رغبت را نیز در بر خواهد داشت، مایه توقف و مزاحم پیشرفت خواهد شد.
برای مثال در هنگام جهاد، عقل متعارف، به حفظ سلامت بدن توصیه می کند و انسان را به سکون ترغیب می نماید؛ اما عقلی دیگر، تفکر لقاء الله را در قالب شهادت القاء می کند.
همین تعارض، در زندگی انبیاء الهی و بندگان مخلص به فرصتی برای کمال و سربلندی در بوته آزمایش های الهی تبدیل می شود. برای نمونه، حضرت ابراهیم (ع) بر خلاف دستور عقل متعارف، به افتادن در آتش رضایت داد و عقال عقل مصطلح را در باب ذبح فرزندش گشود و بی اعتنای به آن، کارد تیز را بر گلوی او نهاد (جوادی آملی، ۱۳۹۳، صص ۸۳-۷۱).
رابطه نوع مذکور عقل را با رغبت به دولت کریمه می توان چنین بیان کرد که هر دو نمونه عرفی و متعارف در مراحل اولیه رغبت نقشی مثبت و مؤثر دارند لیکن در مراحل ویژه ای از رغبت که گاهی لازم است با ایثار و از خودگذشتگی توأم شود، عقل متعارف کشش لازم را ندارد و حتی مانع آن می شود.
بر این اساس، رغبت به دولت کریمه در سطح عامیانه و مراحل ابتدایی خود با هر یک از این عقول همراه است ولی از آنجا که هدف راغب، وصول یک دولت متعالی است، خود رغبت نیز مراحلی از تکامل را طی می کند و برای این امر نیازمند درکی فراتر از اندیشه های روزمره است.
آسیب جدی بسنده کردن به عقل متعارف در امر رغبت، گاهی زدودن آن و گاه انحراف از مسیر اصلی است، چنانکه ضعف در عقل نظری نیز بر آن منطبق می شود و از نظر پویایی عقلانی و در نتیجه رغبت متعالی، آدمی را دچار سبات عقل می کند. در این حال، انسان، با نفوذپذیری از حملات شیطانی، باطل را به جای حق می نشاند (ر.ک: همو، ۱۳۹۰ب، ص ۶۹) و رغبت به نفس و خواسته های فانی اش را جایگزین رغبت به دولت کریمه می نماید. در این مقام است که شبهه حاکم می شود و شناخت حق رنگ می بازد.
تبیین جابجایی حق و باطل در موضعی که به دلیل شباهت، برای بعضی قابل تمایز نیست، در روایتی منسوب به امیر مؤمنان (ع) به خوبی آشکار است:
«و إنما سمیت الشبهه شبهه لأنها تشبه الحق فأما أولیاء الله فضیاؤهم فیها الیقین و دلیلهم سمت الهدى و أما أعداء الله فدعاؤهم فیها الضلال و دلیلهم العمى قما ینجو من الموت من خافه و لا یعطى البقاء من أحبه»؛ «شبهه تنها از این جهت شبهه نامیده شد که به حق شباهت دارد؛ اما نور اولیاء الهی، در شبهات یقین است و راهنمای ایشان به سوی هدایت است؛ اما دشمنان خدا، دعوتشان در آن [شبهات گمراهی است، و راهنمایشان کوری است. پس هر کس که از مرگ بترسد از آن نجات نمی یابد و کسی که آن (زنده ماندن را دوست دارد، بقا داده نمی شود» (نهج البلاغه، خطبه ۳۸، ص ۹۱).
۴ – ۴ – عقل عارف و نفس عازف
عقل عارف، عقلی است که در تشخیص حسن و قبح و حق و باطل اشتباه نکند و پس از درک صدق و حسن و حق و تمیز آن نسبت به کذب و باطل، در عمل نیز شرایطی برای تحقق حق فراهم نماید و با انتخاب حسن، از قبیح اجتناب کند. نفس عزوف نیز نفسی است که نسبت به گناه بی رغبت باشد و خود را از آن بر حذر دارد (جوادی آملی، ۱۳۹۰ب، ص ۶۹).
گاهی در روایات برای تبیین عقل و کاربرد آن، اصطلاحات «عارف» و «عزوف» دیده می شود. در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است:
«لا یزکو عند الله إلا عقل عارف و نفس عزوف» (لیثی، ۱۳۷۹، ص ۵۴۴) به این معنی که تزکیه و تذهیب نفس تنها با عقل عارف و نفس عزوف امکان پذیر است. این نوع از عقل و نفس نیز به دلیل معرفت و طهارت، با رغبت به دولت متعالی مهدوی سنخیت دارد و انسان را برای آن مهیا می کند.
نتیجه گیری
با بررسی روایات نتایج زیر حاصل می شود:
۱) نقش عقلانیت در ایجاد و افزایش رغبت، در دو عصر ظهور و پیش از آن اهمیت دارد. با این توضیح که در عصر ظهور، اکمال عقول مردم و احیای قلوب ایشان، رغبت، اشتیاق و شیفتگی آنها را نسبت به دولت کریمه می افزاید و تبعیت جامعه از حجت خدا را با رضایت دل و طیب خاطر، همراه می کند. آن ایام در حقیقت، زمان بروز اوج رغبت است. اما در دوران قبل از ظهور، میزان رغبت با نوع رویکرد عقلانی و درجه آن پیوند دارد.
۲) هرچند برای عقل، انواع و شاخه های مختلفی ذکر شده است، لیکن رابطه ای ویژه بین تمام آنها با رغبت به دولت کریمه مهدوی به چشم می خورد.
۳) تغییر بینش مردم در زمینه های مختلف از جمله رغبت به تعالی و کمال، مستلزم اصلاح عقول و گسترش عقلانیت در افراد و جامعه است.
۴) یکی از راه های ایجاد یا افزایش رغبت به دولت کریمه مهدوی تبیین صحیح معارف مهدوی و تشریح مواهب آن دولت الهی، از جمله نعمت اکمال عقول و احیای قلوب است. این امر سبب می شود که انسان به فطرت پاک و الهی خود رجوع نماید و مبتنی بر آن، با گرایش به حیات طیبه و زندگی متعالی، پس از معرفت و شناخت صحیح دولت کریمه مهدوی آن را با جان و دل پذیرا شود و در فقدان آن، احساس خسران و کاستی نماید.
از این رو، برای نیل به دولت متعالی مهدوی با شناخت عقلانی و به کار بستن عقل عملی، ظرفیت خویش را گسترش دهد و با اصرار، تضرع و زاری، دولت کریمه و صاحب آن را به عنوان مراد و غایت مطلوب از پروردگار خویش طلب نماید.
۵) در مسیر ایجاد رغبت به دولت کریمه مهدوی ، موانع مختلفی مانند وساوس شیطانی، از طریق زایل نمودن عقل در ابعاد مختلف، اراده انسان را تضعیف می نماید، لیکن انسان باید با دفع موانع از طریق راه های ایجاد و تقویت عقلانیت، به رغبت عاقلانه خود باز می گردد.
منابع و مآخذ
قرآن کریم
نهج البلاغه، بر اساس نسخه صبحی صالح؛ قم: بی نا، ۱۴۱۴ ق.
۱- آمدی، سیف الدین؛ أبکار الأفکار فی أصول الدین؛ قاهره: دار الکتب، ۱۴۲۳ق.
۲- تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، قم: بی جا، ۱۴۱۰ق.
٣- ابن بابویه، محمد بن على؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ چ۲، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۵۹ش.
۴- ابن بابویه، محمد بن على، معانی الاخبار، قم: بی نا، ۱۴۰۳ ق.
۵- ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج ۴، قم: بی نا، ۱۳۶۷ ش.
۶- ابن شعبه حرانی، حسن بن على، تحف العقول، ج ۲، قم: بی نا، ۱۴۰۴ ق.
٧- ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار علیهم السلام، قم: بی نا، ۱۴۰۹ق.
۸- ابن طاووس، علی بن موسی؛ إقبال الاعمال؛ چ۲، تهران: بی نا، ۱۴۰۹ ق.
٩- ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه؛ قم: بی نا، ۱۴۰۴ ق.
۱۰- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب؛ چ۳، بیروت: بی نا، ۱۴۱۴ ق.
۱۱- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن؛ قم: بی نا، ۱۳۷۴ ش.
۱۲- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیه الأبرار فی أحوال محمد و آله الاطهار (ع)؛ قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه، ۱۴۱۱ ق.
۱۳- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر و دلائل الحجج علا البشر؛ قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه، ۱۴۱۳ق.
۱۴- جوادی آملی، عبدالله؛ مبادی اخلاق در قرآن؛ چ۸، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۰ش.
۱۵- جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن؛ چ۱۲، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۰ ش.
۱۶- جوادی آملی، عبدالله؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی؛ چ۸، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۳ ش.
۱۷- حر عاملی، محمد بن حسن؛ إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات؛ بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۵ ق.
۱۸- حسکانی، عبید الله بن أحمد؛ شواهد التنزیل القواعد التفضیل، به کوشش محمد باقر محمودی، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
۱۹- حسینی زبیدی، محمد مرتضی؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ بیروت: بی نا، ۱۴۱۴ ق.
۲۰- حلی، حسن بن یوسف؛ نهایه المرام فی علم الکلام، قم: بینا، ۱۴۱۹ ق.
۲۱- دیلمی، حسن بن محمد؛ إرشاد القلوب إلى الصواب؛ قم: بی نا، ۱۴۱۲ ق.
۲۲. دیلمی، حسن بن محمد؛ غرر الأخبار، قم: بینا، ۱۴۲۷ ق.
۲۳- راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات ألفاظ القرآن؛ بیروت – دمشق: بی نا، ۱۴۱۲ق.
۲۴- طبرسی، فضل بن حسن؛ إعلام الوری بأعلام الهدی؛ چ۳، تهران: بی نا، ۱۳۹۰ ق.
۲۵- طبرسی، احمد بن على الاحتجاج على أهل اللجاج؛ مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
۲۶. طبری آملی، محمد بن جریر؛ دلائل الامامه؛ قم: بعثت، ۱۴۱۳ق.
۲۷- طریحی، فخر الدین بن محمد؛ مجمع البحرین؛ چ۳، تهران: بی نا، ۱۳۷۵ ش.
۲۸. طوسی، محمد بن الحسن (شیخ طوسی)؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا
۲۹- طوسی، محمد بن الحسن (شیخ طوسی)؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
۳۰- طوسی، محمد بن الحسن (شیخ طوسی)؛ الغیبه؛ چ۳، قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه، ۱۴۲۵ ق.
۳۱- طوسی، محمد بن الحسن (شیخ طوسی)؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ ق.
۳۲- عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر؛ تهران: چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ق.
۳۳- فراهیدی، خلیل بن أحمد، کتاب العین، ج ۲، قم: بی نا، ۱۴۰۹ ق.
۳۴- قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، ج۳، قم: دار الکتاب، ۱۳۶۳ ش.
۳۵- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
۳۶. کافی، مجید؛ «نقش عقل متعارف در پارادایم اسلامی علوم اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی روش شناسی علوم انسانی، شماره ۷۹، تابستان ۱۳۹۳.
۳۷- لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثى)؛ قم: دار الحدیث، ۱۳۷۶ ش.
۳۸- مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی؛ بحار اینوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، بی جا: دار إحیاء التراث العربی، بی تا.
۳۹- مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی؛ زاد المعاد – مفتاح الجنان، بیروت: بی نا، ۱۴۲۳ ق.
۴۰- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه؛ تهران: مکتبه الصدوق، ۱۳۹۷ ق.
پایان متن مقاله: واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه احادیث
عناوین مشابه با عنوان: واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات
بررسی نقش تعقل در رغبت به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات اهل بیت
ببرسی جایگاه عقلانیت در تمایل به دولت کریمه مهدوی از منظر احادیث
واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به حکومت کریمه مهدوی از دیدگاه روایات
تحلیل نقش عقلانیت در گرایش به دولت کریمه مهدوی از منظر روایات
بازشناسی نقش تعق در میل به دولت کریمه مهدوی از دیدگاه سنت
نقش عقلانیت در رغبت به حکومت حضرت مهدوی از منظر احادیث
نقش عقل در رغبت به حکومت مهدوی از دیدگاه روایات
مقالات مرتبط با موضوع عقلانیت و حکومت مهدوی (برای دانلود روی عنوان مقالات کلیک نمایید):
واکاوی معناشناختی عقل در زبان عربی و قرآن کریم با تکیه بر آراء شیخ طوسی در التبیان
مولفه های عقلانیت سیاسی مردم بر اساس نظام حق و تکلیف در نهج البلاغه
نقش زیدیه و خلفای عباسی در جعل و تحریف احادیث مهدویت
مقایسه رویکرد مهدویت نگاری شیخ صدوق و شیخ طوسی
دعوت به تعقل و نشانه های عقلگرایی در نهج البلاغه
جایگاه عقل در معرفت دینی از نگاه امام علی (ع)
محورهای همنشینی معنای عقل در نهج البلاغه
رد پای رجال واقفیه در وضع روایات مهدوی
حوزه معنایی واژه «عقل» در قرآن کریم
ردپای اسرائیلیات در روایات مهدوی
کارکردهای «عقل» در نهج البلاغه
انتهای پیام مقاله: واکاوی نقش عقلانیت در رغبت به دولت کریمه مهدوی از منظر روایات
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.